هوش داده های تولیدی

آیا اروپا می تواند به عنوان یک نیروگاه بلاک چین رشد کند؟

تاریخ:

زمانی که توسعه دهندگان اتریوم انتخاب کردند که در کجا قرار بگیرند، اروپا را انتخاب کردند نه سیلیکون ولی را.

این اقدام در سال 2015 یک خوشه در Zug ایجاد کرد زیرا سایر شرکت‌ها و توسعه دهندگان می‌خواستند با اولین تمرکز ارگانیک از زمان Silicon Valley به یکدیگر نزدیک شوند تا به سمت بلاک چین کریپتو حرکت کنند.

پنج سال بعد، درگیری بین قوانین قدیمی و فناوری جدید، داستانی در حال توسعه در یک انتقال نسلی است که احتمالاً جهان را برای نیم قرن آینده شکل خواهد داد.

می توان گفت که این زمان بسیار طولانی است، اما با دیدن اینکه زمان چگونه می گذرد، ممکن است خوش شانس باشیم که به آن نگاه کنیم، انگار امروز مانند فیلمی که گذشت.

امیدواریم هر فردی در حدود 30 سال از نظر آماری هنوز در آن زمان، 2060، وجود داشته باشد، دنیایی که به نظر بسیار دور به نظر می رسد و برای بسیاری از کسانی که در حال حاضر حکومت می کنند، کاملاً نگرانی آنها نیست.

اوج گرفتن تا اینجا احمقانه است، اما امیدواریم که ستاره ها را هدف بگیرید و به قول آنها روی ماه فرود بیایید.

بعلاوه، دهه 1950 تا 2020 را می توان به عنوان عصر اینترنت طبقه بندی کرد، با شروع آن در IBM و رکود امروزی آن.

این نیز مصادف با حکومت ملکه الیزابت دوم است، مادربزرگ که هنوز زندگی می کند، اما در سن خاصی که "زندگی" معنای دیگری دارد.

بنابراین می‌توان عصر جدیدی را از دهه 1990 تا 2060، عصر انقلاب دیجیتال و طلوع عصر فضا طبقه‌بندی کرد.

احیای اروپا

به سختی می توان موضوعی مبرمتر یا از نظر سیاسی دشوارتر از قانون اساسی جدید برای اروپا وجود داشت.

زیرا غیبت اروپا در صحنه جهانی معمولاً منجر به پرکردن خلأ توسط نیروهای واپس گرایانه شده است.

سقوط روم اکنون به عنوان قرون تاریک شناخته می شود. سقوط امپراتوری روم مقدس نیز به این خوبی ختم نشد.

دلیل آن احتمالا ساده است. صرفه جویی در مقیاس و عدم صرفه جویی در مقیاس وجود دارد. برای مثال یک فرد نمی تواند به راحتی با یک گروه خوب سازماندهی شده رقابت کند، اما یک گروه خوب سازماندهی شده می تواند با موجودی رقابت کند که به اندازه ای بزرگ شده است که اطلاعات با سرعت هفته ها، ماه ها یا حتی سال ها حرکت می کند.

راه حل احتمالاً دو اصل است. هر تصمیمی که می تواند در سطح محلی گرفته شود باید در سطح محلی گرفته شود و تصمیمات باید توسط کسانی که بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند یا هر چه تصمیم محلی بیشتر باشد بهتر است.

محلی چیست؟ ایستگاه پلیس، ایستگاه آتش نشانی، بیمارستان، مدرسه، کلیسا، کتابخانه، امیدوارم موزه، میدان محله، پارک، و سپس تمام ساکنان و مشاغل در آن محله.

آداب و رسوم نیز بسیار محلی است و بنابراین مشخص نیست که چرا قانون نباید چنین باشد. به عنوان مثال، چرا یک محله نباید آزادی ممنوعیت الکل یا در واقع اجازه دادن به ماریجوانا را داشته باشد.

تدارکات پاسخ است، دشواری اجرای قانون، نحوه بررسی این مرجوانای مجاز در یک محله از ورود به محله دیگر که ممنوع است ممنوع است.

آلمان چگونه با آمستردام همسایه است و مرزی بین آنها وجود ندارد؟ به راستی چگونه چیزی جز جریمه نقدی یا زندانی شدن افراد گرفتار اجرا می شود؟

اگر جنبه‌های منفی دارد، پس گزینه‌هایی که به‌وسیله آن تصمیمات دو، سه یا حتی ده درجه جدا از سطح محلی اتخاذ می‌شوند، چه جنبه‌های منفی دارند؟

چگونه تعداد نسبتا کمی از مردم می دانند که برای مثال، در حالی که یک بیمارستان در یک محله خاص خوب است، یک ایستگاه آتش نشانی بهتر است؟ و مهمتر از آن، چقدر طول می کشد تا بدانند که با توجه به اینکه محله های زیادی برای مقابله دارند و در نظر گرفتن طرح های بزرگ آنها برای کشور ممکن است برای مردم محلی بیش از حد مصنوعی باشد و تغییر آن آزاردهنده باشد.

یک مثال آسان در اینجا نرخ مالیات بر املاک مسکونی یا تجاری است. اگر در یک منطقه وسیع یکنواخت باشد، معادله عرضه و تقاضا کمتر است.

به عنوان مثال، چرا چلسی نباید توانایی اعمال نرخ مالیات شورایی را 10 برابر یا حتی 100 برابر نسبت به هاکنی داشته باشد؟ اول از روی طمع، اما در این روند بازار را برای احیای هاکنی تشویق کرد.

سپس جنبه دیگر محلی وجود دارد. اگر به عنوان مثال فروش گوجه فرنگی از آتن تا اشتوتگارت را در نظر بگیریم، محلی در اینجا یک محله نیست، حتی ملی نیست، بلکه بین المللی است.

فرض کنید کسی می خواهد سهمی از بهترین یا بزرگترین شرکت های اروپا بخرد. محلی در اینجا یک مبادله ملی نیست. برای مثال تصور کنید یک صرافی برای اتریوم و شاید تمام توکن های آن وجود داشته باشد. یکی برای بیت کوین و شاید جایگزین های آن. و تصور کنید یکی وجود دارد که همه اینها را دارد. کدام محلی است؟

در اروپا، در حال حاضر، ما یک بورس آلمان و یک بورس فرانسه داریم و میلان و لندن اکنون خارج هستند، اما اوضاع به هم ریخته است.

برای مثال تصور کنید می‌خواهید Robinhood اروپا یا برنامه‌ای را ایجاد کنید که سهام اروپایی را می‌فروشد، فقط تعجب کنید که چقدر پول برای عبور از این پیچ و خم و مهم‌تر از آن چقدر زمان لازم است.

بنابراین محلی در اینجا سطح ملی یا سطح محله نیست. این سطح قاره است.

از آن چیزهای زیادی نشات می گیرد. اینکه بازار عمومی باید در سطح قاره تنظیم شود. این که باید یک آژانس با بودجه مناسب برای نظارت بر آن وجود داشته باشد. باید بین جمع آوری کمک های محلی کوچک - که می تواند در سطح شورا یا سطح ملی نظارت شود - و جمع آوری کمک های مالی قابل توجه مثلاً 100 میلیون یورو که در سطح قاره انجام می شود، تفاوت وجود داشته باشد.

بنابراین کلمه محلی فریب می دهد زیرا کلمه بهتری وجود ندارد، اما اصل ساده است: هر و همه تصمیمات باید در سطح کسانی که بیشترین تأثیر را دارند گرفته شود.

آزادی بد فهمیده شده

مرسوم است که به آزادی به عنوان نوعی تجمل، حتی به عنوان یک امتیاز، در برخی موارد به عنوان یک سبک زندگی، و به عنوان چیزی خوب به جای یک ضرورت نگاه کنیم.

دلیلش این است که آزادی تا حد زیادی به اشتباه درک شده است، تا حدی به دلیل رضایت از تبدیل آن به یک شعار صرف به جای یک اصل روشنگرانه.

اجازه دهید روسیه را بگیریم و فقط برای بیدار کردن حواس شما بگوییم که از کره شمالی بدتر است زیرا در حالی که کره شمالی یک منطقه نسبتاً کوچک است که با توجه به وسعتش تصمیمات خود را در سطح نسبتاً محلی می گیرد، روسیه سرزمین وسیعی است که تصمیم می گیرد. در مسکوی پر زرق و برق برای گله داری بزهای سیبری.

البته کره شمالی در محلی خود سیستم بسیار متمرکزتری دارد و از ایدئولوژی کاملاً منسوخ رنج می برد، اما هنوز هم از برخی جهات آزادتر از بسیاری از مناطق روسیه است زیرا به احتمال زیاد بازخورد می تواند راحت تر به آنجا سفر کند.

اگر ما حساسیت روس‌ها را آزار می‌دهیم، هدف ما تحریک نیست، بلکه اشاره به این است که آزادی، حداقل در صورتی که از آن استفاده می‌کنیم، به روش حکومت‌داری در رابطه با دموکراسی یا دیکتاتوری یا حتی استبداد مربوط نمی‌شود، بلکه به سطح تصمیم گیری

ما بررسی نکرده‌ایم، اما تعجب نمی‌کنیم که مثلاً یک کره شمالی از یک سیبری خوشحال‌تر باشد.

شاید نه، شاید آن چوپان ها به اندازه معلمان پیونگ یانگ راضی باشند که حداقل احتمالاً می دانند چیزی به نام اینترنت وجود دارد، اما چرا کشور نسبتاً ثروتمندی مانند روسیه حتی به سطحی می رسد که این اظهار نظرهای شوخی انجام می شود؟

طومارهای گمشده آگورا

این احتمال وجود دارد که تاریخ مدنی مدرن در دهه 1600 آغاز شود، زمانی که بریتانیایی ها برای برنده شدن منشور حقوق، سندی که تا امروز در پایه های تمدن غرب قرار دارد، قیام کردند.

به ما می گویند با وجود جنگ داخلی و به دار آویختن یک پادشاه و به دنبال آن 30 سال بنیادگرایی مذهبی بسیار باشکوه بود، اما آنها شاه را پس گرفتند تا شکوه را بدست آورند.

روشنفکران، نامی که فولکلور برای قرن ها حفظ کرده است و بنابراین احتمالاً به دلایل موجه، به زور برخاسته اند تا این منشور حقوق بشر را در مجموعه ای از وقایع که به ما می گویند شکوهمند نبوده اند به فرانسه بیاورند، احتمالاً به این دلیل که پادشاه را به عقب نخوانده اند. .

همه اینها در زمانی که جمعیت جهان به سختی 500 میلیون نفر و کل اروپا کمتر از انگلیس بود.

Now we count eight billion. To expect the same institutions to serve so many, as they served so few, is self evidently unrealistic.

نه به این دلیل که اگر همان مؤسسات می توانستند به خدمت خود ادامه دهند، ما حاکمان خود را به قید قرعه به عنوان یونانیان باستان انتخاب می کردیم، در زمانی که جمعیت آنها جو در محله لندن بود.

و بنابراین تنش کنونی، بین سالمندانی که از این به بعد به 50 سال اهمیت نمی دهند، و جوانانی که ضرورت آشکار انطباق حکومت با دنیای جدید را می بینند.

اورسولا گرترود فون در لاین، رئیس‌جمهور جدید اروپا، در یک اجلاس دو ساله شهروندان اروپایی چنین بحثی را در مورد سازگاری وعده داد.

افسوس که به نظر می رسد او در زمانی که هیچ کس به برگزیت اهمیت نمی دهد، بسیار مشغول درگیر شدن در پانتومیم مذاکرات برگزیت است.

شما فکر می کنید اما اگر قرار است اروپا وجود داشته باشد، برای اروپا ضروری است که چنین اجلاسی برگزار کند، زیرا یا باید یک ترتیب سیاسی جدید وجود داشته باشد یا یورو وجود نداشته باشد.

اما بسیار دشوار به نظر می رسد که نیت این نیم قرن برنامه ریزی از سوی این مردان و زنان بسیار مسن که پانتومیم را بسیار راحت تر از کار دشوار پی ریزی پایه های یک دوره جدید بلندپروازانه شکوفا و خوش بینانه می دانند.

آنها به گذشته نگاه می کنند، در حالی که ما تلاش می کنیم و آینده را می بینیم، و این ناتوانی ظاهری سیستم حاکمیت فعلی را در پاسخ به هر چیزی توضیح می دهد، مگر با تحمیل خام زور به خودی خود، که البته این نیرو هستند.

و اگر تقریباً چیزی در مورد بلاک چین نگفتیم، به این دلیل است که این ابزار یک چیز بسیار کمکی برای شرایطی است که در وهله اول باعث ایجاد آن شده است.

انسان انسان است و همیشه خواهد بود. فناوری، فناوری است، خدمتکار. خوب یا بد، به فناوری بسیار قدیمی‌تر و بسیار مهم‌تر برمی‌گردد: توانایی هماهنگی آزادانه به شیوه‌ای منظم که تابع و توسط حکومت تسهیل می‌شود.

پس از دهه ها جنگ، آمریکا به کمک نیاز دارد. اروپا باید با این چالش مقابله کند. اگر نه در اتاق های مناظره، پس در میدان های دیجیتال.

حق چاپ سرمقاله Trustnodes.com

منبع: https://www.trustnodes.com/2020/02/12/can-europe-rise-as-a-blockchain-powerhouse

نقطه_img

جدیدترین اطلاعات

نقطه_img